آیه 44 سوره شوری
<<43 | آیه 44 سوره شوری | 45>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و هر که را خدا به گمراهی خود واگذارد دیگر هیچ کس پس از خدا یار و یاور او نیست. و ستمکاران را بنگری که چون عذاب (قیامت) را به چشم ببینند در آن حال گویند: آیا راهی به بازگشت (به دنیا) برای ما هست؟
و هر که را خدا [به کیفر کبر و عنادش] گمراه کند، او را پس از خدا هیچ سرپرست و یاوری نخواهد بود؛ و ستمکاران را [روز قیامت] می بینی چون عذاب را ببینند، می گویند: آیا راهی به سوی بازگشت [به دنیا] وجود دارد؟!
و هر كه را خدا بىراه گذارد، پس از او يار [و ياور]ى نخواهد داشت، و ستمگران را مىبينى كه چون عذاب را بنگرند مىگويند: «آيا راهى براى برگشتن [به دنيا] هست؟»
هر كس را كه خدا گمراه كند از آن پس هيچ دوستى نخواهد داشت. و ظالمان را مىبينى كه چون عذاب را بنگرند، مىگويند: آيا ما را راه بازگشتى هست؟
کسی را که خدا گمراه کند، ولیّ و یاوری جز او نخواهد داشت؛ و ظالمان را (روز قیامت) میبینی هنگامی که عذاب الهی را مشاهده میکنند میگویند: «آیا راهی به سوی بازگشت (و جبران) وجود دارد؟!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- مرد: مصدر ميمى است به معنى بر گرداندن در قرآن لازم نيز آمده است چنان كه در اين آيه و در آيه 47 شايد متعدى باشد.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ وَلِيٍّ مِنْ بَعْدِهِ وَ تَرَى الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلى مَرَدٍّ مِنْ سَبِيلٍ «44»
و هر كه را خدا گمراه كند (و به گمراهى خويش واگذارد) پس بعد از آن براى او هيچ ياورى نيست و ستمگران را هنگامى كه عذاب الهى را ديدند مشاهده مىكنى كه مىگويند: آيا راهى براى بازگشت (به دنيا) وجود ندارد؟
نکته ها
اگر چه در آياتى از قرآن، گمراهى گمراهان به خداوند نسبت داده شده، لكن آيات ديگر اين نسبت را تفسير مىكند و مىفرمايد:
«يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ» «1»، خداوند، اهل طغيان و اسراف را گمراه مىكند.
«وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ» «2»، خداوند، فاسقان را گمراه مىكند.
«وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ» «3»، خداوند، ظالمان را گمراه مىكند.
«يُضِلُّ اللَّهُ الْكافِرِينَ» «4» خداوند، كافران را گمراه مىكند.
به عبارت ديگر گمراهىِ ابتدايى نداريم، ولى گمراهىِ كيفرى داريم كه خداوند به كيفر اسراف و كفر و فسق افرادى، آنان را به وادى گمراهى مىكشاند.
پیام ها
1- تجاوز به حقوق مردم سبب محروميّت از هدايت و افتادن در گرداب گمراهى و سرگردانى و حسرت است. يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ ... وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ ... هَلْ إِلى مَرَدٍّ مِنْ سَبِيلٍ
2- ظالمان و منحرفان بدانند كه هيچ فرد و قدرتى آنان را نجات نخواهد داد. «فَما لَهُ مِنْ وَلِيٍّ»
«1». غافر، 34.
«2». بقره، 26.
«3». ابراهيم، 27.
«4». غافر، 74.
جلد 8 - صفحه 421
3- آگاهى از اخبار قيامت، تنها از طريق وحى ممكن است. «تَرَى الظَّالِمِينَ»
4- بر خلاف بهشتيان كه هر چه مىخواهند دريافت مىكنند، «لَهُمْ ما يَشاؤُنَ» «1»* دوزخيان به هيچ آرزويى نمىرسند. «هَلْ إِلى مَرَدٍّ مِنْ سَبِيلٍ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ وَلِيٍّ مِنْ بَعْدِهِ وَ تَرَى الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلى مَرَدٍّ مِنْ سَبِيلٍ (44)
وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ: و هر كه را فرو گذاد خداى تعالى در وادى ضلالت و خذلان و نظر لطف و توفيق از او باز گيرد به سبب انكار و عناد او با وجود ادله باهره بر طريق حق و اتمام حجت، يا آنكه حكم فرمايد به گمراهى او و از طريق بهشت باز دارد بسوء اختيار او راه جهنم را، فَما لَهُ مِنْ وَلِيٍ: پس نيست مر او را هيچ دوستى و ناصرى كه كارسازى او نمايد، مِنْ بَعْدِهِ: بعد از واگذاشتن خدا او را، وَ تَرَى الظَّالِمِينَ: و مىبينى اى بيننده ظلم كنندگان، لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ:
آن هنگامى كه ببينند عذاب را روز قيامت، يَقُولُونَ هَلْ إِلى مَرَدٍّ: گويند در آن ساعت: آيا هست بسوى بازگشتن به دنيا، مِنْ سَبِيلٍ: هيچ راهى تا برويم و در تدارك مكافات كوشيم. اين كلام را از غايت فزع و جزع گويند، اگرچه دانسته باشند كه رجوع به دنيا ممكن نيست.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ (41) إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (42) وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ (43) وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ وَلِيٍّ مِنْ بَعْدِهِ وَ تَرَى الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلى مَرَدٍّ مِنْ سَبِيلٍ (44) وَ تَراهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْها خاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِيٍّ وَ قالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذابٍ مُقِيمٍ (45)
ترجمه
و هر آينه آنكه انتقام كشيد بعد از ستم شدن بر او پس آنگروه نيست بر آنها هيچ راه اشكالى
جز اين نيست كه راه عتاب و عقاب بر كسانى است كه ستم ميكنند بر مردم و تعدّى مينمايند در زمين بناحق آنگروه براى آنها عذابى است دردناك
و هر آينه آنكه صبر كرد و گذشت نمود همانا آن هر آينه از كارهاى مطلوب الهى است
و هر كه را واگذارد در گمراهى خدا پس نيست براى او هيچ ياورى بعد از او و مىبينى ستمكاران را چون ديدند عذاب را ميگويند آيا بسوى بازگشتن راهى هست
و مىبينى آنانرا كه عرضه ميشوند بر آن با آنكه فروتنانند از خوارى نگاه ميكنند از ديده پنهان و گويند آنانكه ايمان آوردند همانا زيانكاران آنانند كه زيانكار نمودند خودشان و خانوادهشان را روز قيامت آگاه باشيد همانا ستمكاران در عذاب دائمند.
تفسير
خداوند سبحان در تعقيب و تأكيد مفاد آيات سابقه فرموده و هر آينه كسانيكه انتقام بكشند از ظالم بر خودشان بعد از آنكه مظلوم واقع شدند
جلد 4 صفحه 587
بهيچ وجه جاى اعتراض و راه اشكالى بر آنها نيست چون حق داشتند كه قصاص يا تقاص نمايند و ذكر شد كه در بعضى از موارد راجح است بلى اشكال و اعتراض بر كسانى است كه ابتداء بظلم و ستم بر مردم مينمايند و تعدّى و تجاوز از حد و قدر خودشان ميكنند در زمين بناحق و ناروا و آنها مشمول عذاب اليم جهنّم در قيامت خواهند بود و اگر كسى صبر كند بر جور و ستمى كه بر او وارد شده و گذشت نمايد و عفو و اغماض كند در مورديكه مقتضى براى عفو باشد كه در آيات سابقه بيان شد هر آينه كارى كرده كه مرضىّ خدا و پسند اولياء و از اخلاق ستوده است كه بايد شخص بزرگ بر آن ثابت و بزرگوارى خود را بآن اثبات نمايد خلاصه آنكه از امورى است كه بايد در موقعش عزم بر آن داشت و اين تفصيل كه حسن انتقام و عفو باشد هر كدام بجاى خود مستفاد از بعضى روايات و موافق با موازين علم اخلاق است و كسيرا كه خداوند براى عدم قابليت و اعراض از ذكر حق بحال ضلالت و گمراهى واگذارد و توفيق و تأييد خود را از او سلب فرمايد نيست و نخواهد بود براى او دوست و يار و ياور و نگهبان و نگهدارى در رتبه متأخّره از خدا كه با او يارى و او را نگهدارى نمايد از بليّات دنيا و عقوبات آخرت و مىبينى تو اى پيغمبر ستمكاران را در روز قيامت وقتى مشاهده عذاب را نمودند كه آرزو مينمايند و ميگويند آيا ممكن است يكمرتبه ديگر ما بدنيا برگرديم و مىبينى تو آنها را كه عرضه داشته ميشوند بر آتش جهنّم در حال خضوع و خشوع از ذلّت و خوارى كه مينگرند به آتش از زير چشم مانند كسانى كه براى كشتن حاضر كرده شوند كه بشمشير نگاه ميكنند و چون اهل ايمان آنها را باين حال مىبينند ميگويند الحقّ زيانكاران آنكسانى هستند كه خودشان و اهل و عيالشان را بخسران انداختند و زيانكار نمودند در روز قيامت چون آنها را سوق بحق ننمودند بلكه تربيت بباطل كردند و از منافع و فوائد اخروى ايمان و عمل صالح باز ماندند و مستحق عذاب جهنّم شدند و خدا ميفرمايد بدانيد كه ستمكاران بر خويش و خلق بكفر و ضلال در عذاب دائم بىزوال جاى دارند.
جلد 4 صفحه 588
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ مَن يُضلِلِ اللّهُ فَما لَهُ مِن وَلِيٍّ مِن بَعدِهِ وَ تَرَي الظّالِمِينَ لَمّا رَأَوُا العَذابَ يَقُولُونَ هَل إِلي مَرَدٍّ مِن سَبِيلٍ (44)
و كسي را که خداوند گمراه كند پس نيست براي او ناصر، و وليّي که بتواند او را از عذاب الهي نجات دهد از بعد اينكه گمراه شده است و ميبيني ظالمين را چون مشاهده ميكنند عذاب را ميگويند آيا كسي هست که ما را برگرداند از اينکه عذاب و نجات دهد و راهي بما بنمايد.
وَ مَن يُضلِلِ اللّهُ گفتيم اضلال الهي بعد از اينكه قلب سياه شد و قساوت گرفت و از قابليت هدايت افتاد که اگر هزار معجزه مشاهده كند و هزار دليل بر او اقامه شود هدايت نميشود خداوند او را به
جلد 15 - صفحه 504
خود واگذار ميكند که هر چه بتواند بار گناه را سنگين كند و عذاب را بر خود زياد كند فَما لَهُ مِن وَلِيٍّ نه پدر نه مادر نه فرزند نه عشيره و نه رئيس و نه لشكر و عدّه و عدّه و اتباع احدي نيست و قدرت بر رفع عذاب از او ندارند.
مِن بَعدِهِ ممكن است ضمير من بعده راجع بخدا باشد يعني غير از خدا احدي قدرت ندارد و ممكن است مرجع اضلال باشد که بعد از آنكه گمراه شد و از قابليت افتاد احدي نيست بتواند او را هدايت كند و ممكن است مرجع عذاب باشد که احدي قدرت بر رفع عذاب ندارد وَ تَرَي الظّالِمِينَ روز قيامت که آتش جهنم شعله ميكشد، و ملائكه عذاب با غلها و زنجيرها آنها را ميكشند رو بآتش.
لَمّا رَأَوُا العَذابَ آنها ميبينند و مشاهده ميكنند.
يَقُولُونَ يا در پيشگاه الهي يا به ملائكه عذاب.
هَل إِلي مَرَدٍّ مِن سَبِيلٍ آيا ممكن است و وسيلهاي هست که ما برگرديم بدنيا و تدارك كنيم آنچه عمل كردهايم و خود را از اينکه عذاب نجات دهيم و اينکه آرزويي است که تمام اهل عذاب از مشرك و كافر و ضال و مضل و مخالف و معاند و فاسق و فاجر ميكنند چنانچه ميفرمايد وَ لَو تَري إِذ وُقِفُوا عَلَي النّارِ فَقالُوا يا لَيتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ. رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ المُؤمِنِينَ بَل بَدا لَهُم ما كانُوا يُخفُونَ مِن قَبلُ وَ لَو رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنهُ وَ إِنَّهُم لَكاذِبُونَ- انعام آيه 27 و 28- چون زنگ شرك و كفر و ضلالت و ظلم ثابت شده قابل تغيير نيست.
505
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 44)- آیا راه بازگشتی وجود دارد؟ در آیات گذشته سخن از ظالمان و بیدادگران و متجاوزان بود در اینجا به سر انجام کار این گروه و گوشههایی از مجازاتهای آنان اشاره میکند.
نخست آنها را از گمراهانی میشمرد که هیچ ولی و سرپرستی ندارند، میفرماید: «کسی را که خدا گمراه کند ولی و یاوری بعد از او نخواهد داشت» (وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ وَلِیٍّ مِنْ بَعْدِهِ).
نه هدایت جنبه اجباری دارد، نه ضلالت، بلکه نتیجه مستقیم اعمال انسانهاست، گاه انسان کاری انجام میدهد که خدا توفیقش را از او سلب کرده و نور هدایت را از قلب او میگیرد، و او را در ظلمات گمراهی رها میسازد.
به هر حال این یکی از دردناکترین مجازاتهای این ظالمان است.
سپس میافزاید: «ظالمان را در روز قیامت میبینی که وقتی عذاب الهی را مشاهده میکنند (سخت پشیمان میشوند، و) میگویند: آیا راهی به سوی بازگشت (و جبران این بدبختیها) وجود دارد»؟! (وَ تَرَی الظَّالِمِینَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ یَقُولُونَ هَلْ إِلی مَرَدٍّ مِنْ سَبِیلٍ). ولی این تقاضا با پاسخ منفی رو برو خواهد شد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص502
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم